پیرو سخنان پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان

 دینداری بدون عقلانیت“ کاری نه تنها بی اساس، که زیان آور است.

 

با توجه به این که در دنیایی زندگی می کنیم که ”علم“ و ”تکنولوژی“ همواره با سرعتی سریع پیشرفت می کند و زندگی آدمی را، روز به روز در حال تغییر و دگرگونی قرار می دهد، اگر بخواهیم از این پیشرفت عقب نمانیم و همواره پایدار و مورد حمایت اجتماعی و تشویق اذهان عمومی قرار گیریم لاجرم باید منطقی بوده، انعطاف داشته و تغییر پذیر باشیم،  زیرا با ”اصلاح“ و ”بازسازی“ خود است که می توان زنده ماند و پیشرفت نمود و زندگی کرد.

      البته دین هم در مرحله ای والاتر، از این قاعده مثتثنی نیست، چنان که می بینیم.  بنا به تجربه تاریخی، هیچ دین و آئینی نمی تواند پس از صدها یا هزاران سال  که همه چیز در عالم دستخوش تغییرات قرار گرفته و تحول ها یافته…  همچنان ثابت بماند و همواره پاسخگوی همه نیازها و خواسته های بشری در همه جوامع انسانی و در همه زمان ها و مکان ها و در تمام نقاط دنیـا باشد.  چنین دینی به مرور و با سرعت پیروان خود را از دست میدهد و مانند اکثر ادیان جهان،  به فراموشی و نابودی کشیده خواهد شد،  مگر اینکه با توجه به اساس و هدفِ  دین، ”باز سازی“ شده و به ”روزرسانی“ گردد.

چنانکه امروزه،  ادیانی که در دنیـا مطرح هستند چنین کرده اند مانند: ”دین بودا“ ، ”دین هندو“ و  اخیراً یعنی دیروز (اول May سال ۲۰۱۶)سخنان ”پاپ فرانسیس“ رهبر کاتولیک های جهان،  که البته در اینجا مایلم فرازهائی از سخنان این رهبر بزرگ دینی را یاد آوری نمایم که با شهامت تمام رسماً اعلام نمود: ”ما با تفکر و دعا،  ”فهم جدیدی“ از برخی عقاید به دست آورده ایم،  لذا دیگر کلیسا به جهنمی که انسان ها در آن زجر بکشند اعتقادی ندارد!  زیرا این موضوع ”عشق الهی“ را زیر سؤال می برد.  خداوند قاضی نیست و قصد محکوم کردن و شکنجه نمودن کسی را ندارد بلکه دوست دار بشریت است.“

وی  ادامه داد: کلیسا در گذشته، در مورد برخی ”مسائلِ اخلاقی“ به شکل نادرستی برخورد می کرده که امروز متوجه این اشتباه شده است،  لذا آغوش خود را به روی تمامی گروهها و همه مردم جوامع مختلف می گشاید و از همه آنان می خواهد که به خـــدا بپیوندند و همگی خـــدا را دوست داشته و یک خدای واحد را بپرستند.     رهبر کاتولیک های جهان در ادامه تأکید می کند: ”دیگر وقت آن رسیده که ”تعصب“ها را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که ”حقیقت دین“ قابلیت تغییر و پیشرفت دارد بطوریکه حتی بی دینان و کافران با دیدن محبت الهی وجود ”الله“ را به رسمیت بشناسند و روح خود را خالص کنند.

قابل توجه است ”پاپ فرانسیس“ با اشاره به این که انجیل کتاب مقدس مسیحیان است گفت: ”با وجود آنکه انجیل کتاب زیبائی است اما در آن، کلمات و عباراتی وجود دارد که همگان را به تعصب و محاکمه دعوت می کند در حالیکه زمان آن رسیده تا این بخش ها مورد بازبینی قرار گیرند“.   و در ادامه ضمن بیان این که داستان آدم و حوا هم یک ”اسطوره“ است، اظهار امیدواری کرد که در آینــده یک زن به مقام ”پاپی“ برسد.

در اینجا به روشنی می بینیم که رهبر کاتولیک های جهان اساسِ دین را بر محور ”حکمت احکام“ می داند که می بایست به رشد و آگاهی و فضائل اخلاقی و تعالی انسان منجر گردد، همانی که پیامبر اسلام و حتی خود قران (در سوره ص آیه ۸۷) خود را کتاب ”ذکر“ معرفی می کند ”ان هو الا ذکرُ للعالمین“ نه کتاب ”قانون!“ این بسیار قابل تأمل است،  بخصوص اینکه می بینیم همواره تأکید بر ”تفکر“ و  ”تعقل“ و ”تدبر“ دارد و بارها آنها را یاد و تکرار و به آن توصیه می کند.

      به  راستی چگونه ممکن است عملی که از روی ”عادت“ است و هیچ به رشد و فضائل اخلاقی  و انسانیتِ انسان منجر نمی گردد ”عملی دینی“ باشد؟!!.…  در حالیکه ”اصل دین“ به روح و باطن اوست نه به ظاهر و جسم او… که اگر چنین باشد موجب ”انجماد فکری“ و مسمومیت اذهان میگردد و بشریت را با توهمات و خرافات دلخوش  و از ”حقیقت دین“ غافل می نماید  بطوریکه ”کلمه پاک“ دیگر بر ”قلب ناپاک“ اثری نخواهد داشت…   لذا اگر واقعاً خواستار خوشبختی و سعادت و رشد هستیم بدون تردید از باورهای غلط ”اجتناب“ و از تعصب ”دوری“ کنید،  زیرا دانش هم بر ”ذهن منجمد“ اثری نخواهد داشت…  و ”پاپ“ رهبر محترم کاتولیک های جهان، که این را بخوبی درک نموده و عاشق مسیحیت است، با توجه به ”اصل دین“ سعی دارد مسیحیت را با زمان به پیش ببرد تا دیگر در مقابل سؤالات جدید پاسخ های کهنه و تاریخ مصرف گذشته داده نشود و پیروان مسیح از دین بیزار نشوند بلکه پاسخگوی متفکران زمانش هم باشد.

قابل توجه است  بزرگترین دشمن سعادت و آزادی انسان ”دفاع کورکورانه“ از عقاید و باورهای غلط است و بهترین دوستِ دین کسی است که همواره از پیشرفت های زمان غافل نگردد بلکه دین را با توجه به هدف و روحِ آن، در ”ظرف زمان“ ارائه دهد.

کسانیکه کورکورانه و یا از روی عادت، خود را ملزم به ظواهر دین و اعمالی می دانند که هیچ رشد و تحول یا نقش ”سازنده“ و ”تعالی بخشی“ برای آنها ندارد در توّهم بسر میبرند و خیال می کنند که دین دارند!!..   مگر نه دینـداری بدون ”عقلانیت“ کاری نه تنها بی اساس، که زیان آور است.

نتیجه آنکه در تغییرات زمان و تحولات روزگار… البته با توجه به هدفِ دین، می بایست برخی از حکم ها را از اساس تغییر و برخی دیگر را اصلاح و یا تکمیل نمود تا بتوان ضمن حفظ و ارتقاءِ آن، به درستی پاسخگوی مردم زمان خود بود.

                                   ۱۳/ اردیبهشت ماه ۹۵