درسهائی از انقلاب

بطور اجمال عرض می کنم:
● بزرگترین درسی که از “انقلاب اسلامی” میتوان گرفت اینست، هنگامی که “عقلانیت” و “خردورزی” بکار گرفته نشود دین میتواند توده های مردم را اینچنین مسخ و حتی تحصیلکرده ها را سِحر نماید!.
● بزرگترین درسی که از “حکومت اسلامی” می‌توان گرفت اینست که هیچ ایدئولوژی ای صلاحیت حکومت بر مردم را ندارد.
● بزرگترین درسی که از کشورهای قدرتمند که فریاد دمکراسی سر داده و ملت های دیگر را به دمکراسی و رعایت “حقوق انسانی” می خوانند نه تنهاهیچ به دردِ ملتهای تحت ستم نمی خورند که حتی هنگام نیاز به آنها، می بینیم نه با ما، که با همونها(ستمگران) هستند!.
● جالب است حتی “سازمان ملل متحد” و “حقوق بشر” هم که بزرگترین و قدرتمندترین سازمان بین دولتی در جهان هست و طبق منشور آن سازمان مسئول “حفظ امنیت” و “صلح بین الملل” میباشند و احترام به “حقوق انسانی” و رفع تبعیض و ظلم از وظایف اولیه آنها و اصلا فلسفه وجودی آنهاست، تنها با شعارهای قشنگ حتی خلاف منشور آن سازمان عمل مینمایند و سعی در فریب و اغفال ملتها دارند.
● و خلاصه بیشترین و بالاترین درسی که در دنیای امروز می‌توان گرفت اینست که هیچ کس به فریاد هیچ ملتی نمی رسد مگر خودمان به دادِ خودمان برسیم. ما مردم باید “بیدار” و “آگاه” شویم. ما مردم باید هوشیار و “متحد” باشیم، ما مردم باید خودمان به درد خودمان برسیم و کشورمان را از این فلاکت نجات دهیم. مگر نه، همه دنیا چشم به شیرِ ما دارند نه به جانِ ما!..

دیدگاهتان را بنویسید