”تغییر“ لازمه ی موفقیـت

اگر خواستار خوشبختی و سعادت هستید بدون تردید باید از منفی نگری و باورهای غلط  اجتناب کنید و از تعصب دوری نمائید، زیرا ارائه آگاهی و دانش بر ذهن منجمد اثری نخواهد داشت.  

                  اگر واقعاً می خواهیم جامعه ای سالم و مردمی صالح که از ارتباطات انسانی و انسانیت برخوردارند، داشته باشیم بدون تردید می بایست تلاش در جهتِ  ارزش یافتن انسان و ارزش های انسانی و پاسداشت کرامت انسانی بنمائیم، یعنی ضروریست هم خودمان آموزش دیده، آگاه شویم و هم خصوصاً فرزندانمان، آنهم از دورانِ  کودکی، آموزش دیده و آگاهی داشته باشند یعنی احترام  و ارزش گذاشتن به انسان ها و رعایت حقوق دیگران را شناخته و آن را در وجودمان نهادینه نمائیم.  برای این منظور ابتدا نیازمند آنیم تا شیوه ”درست فکر کردن“ را بیاموزیم خصوصاً اجتناب از سوگیری فکر داشته و همواره بر شناخت و آگاهی خود بیفزائیم،  زیرا جوامعی بر حق اند که ”نظام آموزشی“ و ”آموزه های دینی“ در آن جوامع، در این راستا باشد تا بتواند فرهنگ خشونت ورزی و خود کامگی، فرهنگ جنگ طلبی و خونریزی را، از آن جامعه دور کند تا مردم صلح گرا و مسالمت جو شوند یعنی با ذهنی باز و پذیرنده (بدور از تعصب و باورهای منفی و غلط) همواره افکاری مثبت و موفقیت آمیز داشته باشند تا بتوانند به رشـد و تعـالی برسند و موفق و سعادتمند گردند.

                اما در جوامعی که متأسفانه این چنین آموزش های مهم و ضروری وجود ندارد  یعنی جوامعی که رشته پیوند خود را با حقیقت گسسته اند و ذهن ها را سرشار از انبوهی اطلاعات بدرد نخور یا باورهای غیرمنطقی و خرافات نموده  و سرمایه ها را نیز بجای هزینه نمودن جهت رفاه مردم و مسائل فرهنگی و رشد و تعالی انسـان، غالباً صرفِ  مسائل غیر ضروری نموده و عملاً به هدر می دهنـد.  در آن جوامع، بروشنی می توان شاهد و ناظـر بود که چگونه به راحتـی ”ارزش های والای انسانی“ را لگد مال کرده و انسان بی ارزش شده و از امنیت لازم برخوردار نیست.  در آن جوامع بخوبـی می توان دید که چگونه ضد ارزش،”ارزش“ و هر ناروائـی نسبت به ارزش های انسانی روا شمرده می شود.

              آری به خوبی می توان دید که هتک حرمت، تهمت، دروغ، سلب حیثیت، رشوه، دزدی، بداخلاقی، فساد، تعرض به جان و ناموس مردم و… همه جامعه را فـرا گرفته، بطوریکه ”نیکوکاران“ بدکار شمرده شده و ”بدکاران“ نیکوکار معرفی میگردند،  کلاهبرداران ”زرنگ“ خوانده شده و درستکاران ”احمق“،  صالحین و شایستگان ناتوان  و دروغگویان و نالایقان قدرتمند…                  ویژگی مهم دیگر این جوامع این است که به دانشمندان و خردمندان لگام زده می شود و فرومایگان و نابخردان کرامت می یابند.        آری،  در آن جوامع بجای نشان دادن حق و عدالت، مردم در ”تبهکاری“ با یکدیگر هماهنگ و برادر شده اما در انسانیت و دینداری از هم جدا و دوراند. دوستی هاشان زبانی و دروغ است و ”تظاهر“ و ”ریاکاری“ نیز همه جامعه را فرا گرفته، گناه وسیله ”پیوند“ گردیده و پاک دامنی و درستی موجب شگفتی است!!…

             شایان ذکر است در این جوامع برای پیوند به خوبی ها و درستی ها، ابتدا باید ”آگاهی“ یافت زیرا اولین گام در جهت خلاص شدن از این وضع اسفباری که به وجود آمده، آگاهی است آگاهی…  و این که هر کس کیفر اعمال خود را خواهد دید و نیز آگاهی از این که این رویدادها عملاً باعث شده تا همه ما مشکل دار شویم، بعنوان مثال یا ”سلطه گر“ و یا ”سلطه پذیر“ شویم  و خلاصه ابتـلا به اختلالات شخصیت گردیده ایم،  لـذا نیـاز مبـرم داریم تا برای تغییـر خود از حـال بد به حـال خوب، یا از ”بودن تکـراری“ به سـوی    ”شدن متعالی“ بدانیم که سر چشمه اصلی موفقیت و سعادت در میان تفکرات و اندیشه های خودِ  ماست، یعنی ابتدا باید به تصفیه باورهای غیر منطقی خود پرداخت و خودمان را از شّر باورهائی که هیچ نفعی برای ما ندارند رها کرد و بعد با افکار خوب و درست و ایده های مثبت،  نتایج خوب و مثبتی را نصیب خود گردانید، لذا با شناخت از حقوق و جایگاه و منزلتِ  والای انسان و آگاهی از زندگی کیفی او، می توان به ”رشد“  و ”پیشرفت“  و به ”تعالی انسان“ دست یافت. در غیر اینصورت بهتر است بدانیم و مطمئن باشیم که  ”کلمه پاک“ بر ”قلب ناپاک“ اثری نخواهد داشت، زیرا آنچه که باعثِ  نجات انسان می شود و لازمه موفقیت اوست ”تغییر“ است، تغییر به حال بهتر و خوب تر…

                                  ۱۳ بهمن ماه ۹۲